خود سوزی پناهجوی ايرانی در مالزی

غلامحسين انورى يک پناهجوى ٥٠ ساله ايرانى که روز گذشته ساعت ١١ صبح در مقابل دفتر کميسارياى پناهندگى سازمان ملل در کوالالامپور اقدام به خود سوزى نمود، ٩ ساعت بعد در ساعت ٥\٨ شب در گذشت. غلام پيش از اقدام به خود سوزى يک نامه ٥ صفحه اى خطاب به ميديا ارسال کرده و انگيزه هاى خود را براى اين امر توضيح داده است. رسانه هاى گروهى مالزى ٤٨ ساعت قبل از خودسوزى غلام از اين وضع مطلع بوده و آها پليس را نيز در جريان تصميم غلام گذاشته بودند. اما متسفانه هيچگونه تدابيرى براى جلوگيرى از اين فاجعه توسط پليس کوالالامپور صورت نگرفته بود. غلام همچنين در نامه خود اعلام داشته بود که وى از بلوچستان ايران بوده و در سال ٢٠٠١ با يک گذرنامه پاکستانى از ايران خارج و به مالزى ميايد. در مالزى خود را به کميسارياى پناهندگان سازمان ملل معرفى کرده و پس از يکسال جواب درخواست پناهندگى وى توسط اين سازمان رد شده و پرونده وى نيز بسته ميشود. غلام بسته شدن پرونده پناهندگى و ساير مشکلات زندگى را عاملى براى پايان دادن به زندگى خود اعلام کرده بود. روز سه شنبه غلام در مقابل جمع خبرنگارانى که شاهد ماجرا بودند اقدام به خود سوزى کرده و آتش سياستهاى ضد انسانى و ضد پناهندگى کميسارياى پناهندگان سازمان ملل پرونده زندگى و حيات او را براى هميشه ميبندد.

از سوى ديگر رسانه هاى مزدور جمهورى اسلامى اين خبر هولناک را وارونه جلوه داده و غلام را بعنوان يک فرد قاچاقچى معرفى کرده که در اثر اختلاف با همکاران خود دست به خود سوزى ميزند. جمهورى اسلامى تلاش ميکند انگيزه فرار صدهاهزار نفر را که تنها و تنها بخاطر حاکميت نکبت بار و پر از جنايت و سرکوب و بيحقوقى انجام ميگيرد را پنهان و کتمان سازد.

مرگ تکان دهنده و اسف بار غلام وجدان هر انسان باشرف و آزاديخواهى را ّبه درد مياورد. هر انسانى با شنيدن و ديدن خبر هولناک مرگ غلام آرزوى پايان يافتن به چنين فجايعى را دارد. در دنيايى که جمهورى اسلامى وجود نداشته باشد و سازمان پناهندگى سازمان ملل بر اساس حقوق و ارزشهاى واقعا انسانى عمل نمايند، در دنياى که انسان و زندگى انسانى بارزش ترين پديده حيات تلقى شود، در دنيايى که حلقه ها و حصارهاى دون شان انسانى از زندگى بشر رخت بربسته باشد، در دنيايى که سرمايه نحوه زندگى انسانها را تعيين ننمايد، پرونده زندگى پناهجويانى چون غلام با چنين شقاوتى بسته نميشود. و غلام ها ميتوانستند از شور و حرارت زندگى زيباى انسانى نرده بانى براى صعود به قله استعدادها و خلاقيتها بسازند. اين هيولاها را بايد از زندگى بشر منقرض کرد.